جدول جو
جدول جو

معنی اون درمه - جستجوی لغت در جدول جو

اون درمه
از آن طرف، آن طرف
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ هََ مَ)
فرزند بازپسین. ابن عجزه. ته تغاری
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ هََ رِ مَ)
نام یکی از روات است. روات در علم حدیث نه تنها کسانی هستند که احادیث پیامبر اسلام (ص) را از دیگران می شنوند و آن ها را حفظ می کنند، بلکه این افراد در بررسی صحت و سقم روایات نیز دخیل هستند. محدثان با بررسی زندگی و شخصیت روات، روایات صحیح و معتبر را از غیرمعتبر تفکیک می کنند. در نتیجه، نقش روات در صحت سنجی احادیث و جلوگیری از تحریف آن ها بسیار مهم است.
لغت نامه دهخدا
(زُ دَ رِ)
دهی است از دهستان مهربان بخش کبودراهنگ شهرستان همدان. تپه ماهور و سردسیری است. سکنۀ آن 636 تن وآب آن از قنات و محصول آنجا غلات دیم، لبنیات و مختصر انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیبافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مِ یَ)
ده کوچکی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان. واقع در 61 هزارگزی جنوب خاوری مشیز و 4 هزارگزی خاور راه مالرو رابر به لاله زار. سکنۀ آن 8 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
آن را، آن یکی را، برای آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مکانی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
خرده نان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع شهرستان پل سفید سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی داس دسته بلند، دهره
فرهنگ گویش مازندرانی
این را، این یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
آن را، آن یکی را، برای آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
پس از آن، سپس، آن گاه، ظرف
فرهنگ گویش مازندرانی
دفعه ی قبل
فرهنگ گویش مازندرانی
آن بار، آن دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
از جهت پایین، سربالا
فرهنگ گویش مازندرانی